رویکرد های طرحواره درمانی
طرحواره درمانی برای درمان اختلالات شخصیت و مزمن وقتی بیمار به دیگر روشهای سنتی مانند شناختی رفتاری پاسخ نمیدهد، استفاده میشود. در این روش درمانی تکنیکهای مختلف روانشناسی با یکدیگر ترکیب میشوند. در این مقاله ابتدا به مفهوم طرحواره درمانی و سپس به رویکردهای مختلف آن میپردازیم. اگر میخواهید با این روش درمانی و رویکردهای آن بیشتر آشنا شوید تا پایان این مقاله با ما همراه باشید.
طرحواره درمانی چیست؟
طبق تئوری یانگ، افراد سالم قادر هستند تا نیازهای اساسیِ خود را به شیوهای سازگارانه از طریق خودمراقبتی و ارتباط سازگارانه با دیگران برطرف سازند. بنابراین؛ هدف طرحوارهدرمانی این است که به افرادی که در این زمینه ناتوان هستند، کمک رساند. طرحوارهدرمانی این مهم را از طریق شناسایی و کاهش سبکهای مقابلهای ناسازگار، رشد و توسعهی جایگزینهای سالمتر و سازگارانهتر و بهبود طرحوارههای ناسازگار به انجام میرساند
در روانشناسی شناختی، طرحواره یک الگوی سازمان یافته از فکر و رفتار است. در واقع میتوان آن را سیستم ذهنی دانست که هر فرد با آن جهان پیرامون خود را درک میکند. در این روش طرحواره به الگویی ناسازگار از خاطرات، عواطف و احساسات فیزیکی که در سنین کم ایجاده شده، اطلاق میشود. طبق تئوری یانگ، افراد سالم قادر هستند تا نیازهای اساسیِ خود را به شیوهای سازگارانه از طریق خودمراقبتی و ارتباط سازگارانه با دیگران برطرف سازند.
افراد از سه سبک مقابله نسبت به طرحوارهها استفاده میکنند. این سبکها عبارتند از:
- اجتناب: در این روش مقابله فرد از موقعیتهایی که طرحواره را فعال کند، اجتناب میکند.
- تسلیم: در این شیوه فرد با طرحواره مبارزه نمیکند و رفتار خود را تغییر میدهد
- ضد حمله: نام دیگر این روش جبران بیشازحد است. در این شیوه مقابله فرد با انجام کار بیش از حد میخواهد جلوی رخ دادن طرحواره را بگیرد.
استفاده از این روشهای مقابله باعث تقویت طرحواره میشوند. بنابراین بهکارگیری این روشها توصیه نمیشود.
انواع دامنههای طرحواره
دامنههای طرحواره به ۵ بخش اصلی تقسیم میشوند. در ادامه به بررسی این موارد میپردازیم.
- رها شدن / ناپایداری: این مورد شامل این احساس میشود که افراد مهم زندگی حمایت عاطفی، ارتباط، قدرت یا حفاظت عملی را انجام نمیدهند.
- بی اعتمادی / سوء استفاده: در این طرحواره افراد نگران این هستند که دیگران به آنها صدمه بزنند، سوءاستفاده کنند، تحقیرشان کنند و دروغ بگویند.
- محرومیت عاطفی: به سه شکل بروز میکند. شامل محرومیت از تربیت، محرومیت از همدلی و محرومیت از حفاظت است.
- نقص / شرم: احساس ناقص بودن، بد بودن، ناخواسته بودن، حقارت یا بی اعتبار بودن میکنند. این افراد نگران هستن که اگر این موارد شناسایی شود از نظر اجتماعی طرد و بیاعتبار میشوند.
- انزوای اجتماعی / بیگانگی: این افراد حس میکنند از دنیا شده و عضو هیچ گروه و اجتماعی نیستند.
این الگوهای طرحواره تاثیرات مخرب و بدی در زندگی و روان فرد میگذارند. برای رفع این طرحوارهها لازم است از متخصص کمک بگیرید.
دلایل بهجود آمدن طرحوارهها؛ اهداف طرحواره درمانی
اگر نیازهای عاطفی اولیه افراد در دوران کودکی برآورده نشود، طرحوارهها ایجاد میشوند. برخی از نیازهای اساسی که باید برطرف شوند شامل اتصال، جریان و خودمختاری است. به عنوان مثال، اگر نیازهای یک کودک به دلیل از دست دادن والدین یا طلاق در حیطه ارتباط بهدرستی تامین نشود، ممکن است طرحواره رهاسازی ایجاد شود.
هدف طرحواره درمانی کمک به افراد برای برآوردن نیازهای عاطفی اساسی است. این امر از طریق موارد زیر انجام میشود.
- طرحوارهها با کاهش شدت خاطرات عاطفی و احساسات بدنی و با تغییر الگوهای شناختی مرتبط با طرحواره درمان شوند.
- الگوهای رفتاری انطباقی با سبکها و پاسخهای مقابلهای ناسازگار جایگزین شوند.
- طرحوارهها را از طریق برآورده شدن نیازها در داخل و خارج از رابطه درمانی درمان کنید.
- محدودیتهای معقول را برای حالتهای عصبانی و تکانشی اضافه کنید.
- توانایی ساخت طرحوارهها و حالتهای سالم را بهدست آورید.
تکنیکها و رویکردهای طرحواره درمانی شامل چه مواردی است؟
برنامههای درمانی در طرحواره درمانی شامل تکنیکهای مختلف است. طرحواره درمانی از تکنیکهای شناختی و رفتاری سنتی استفاده میکند. ویژگی بارز این روش درمانی ترکیب تکنیکهای تجربی-عاطفی و بین فردی است. دلیل تقویت عاطفه در جلسات این است که اگر به جنبه عاطفی مغز دست یابیم، تغییرات عمیقتری رخ میدهند.
اکثرا افراد در طول جلسات درمان ادعا میکنند که از نظر منطقی درک لازم برای موضوعات را دارند. در طرحواره درمانی، سعی میشود فرد از لایهی محافظ خود جدا شده تا به کودک آسیبپذیر برسیم و اینگونه طرحوارهها را اصلاح کنیم. هر تکنیک شناختی را میتوان در طرحواره درمانی استفاده کرد اما برخی از مداخلات شامل یادداشتهای روزانه طرحوارهها، جوانب مثبت و منفی طرحوارهها و فلش کارتهای طرحواره جزو راهکارهای ساده هستند.در ادامه به بررسی برخی از مهمترین این رویکردها میپردازیم.
۱. رویکرد بالینی
رویکرد بالینی در طرحواره درمانی بر شناسایی و تغییر طرحوارههای ناسازگار در بیماران تمرکز دارد. درمانگران با استفاده از تکنیکهای خاص، به مراجعین کمک میکنند تا الگوهای فکری و رفتاری خود را شناسایی کرده و با آنها مقابله کنند، به طوری که بتوانند به بهبود روانشناختی و عاطفی دست یابند.
۲. رویکرد تعاملی
این رویکرد به تأثیرات متقابل بین فرد و محیط اجتماعیاش میپردازد. در اینجا، درمانگران بر روی نحوه تعامل مراجعین با دیگران و تأثیر این تعاملات بر طرحوارههای شخصی آنها تمرکز میکنند. هدف این رویکرد، بهبود مهارتهای ارتباطی و اجتماعی است تا روابط سالمتری شکل بگیرد.
۳. رویکرد تصمیمگیری مشترک یا گروهی
در این رویکرد، مراجعین در فرآیند تصمیمگیری فعالانه مشارکت دارند و نظرات و تجربیات یکدیگر را با هم به اشتراک میگذارند. این روش میتواند احساس تعلق و همدلی را تقویت کند و به افراد کمک کند تا با دیدگاههای مختلف آشنا شوند و در نتیجه، طرحوارههای خود را بهتر درک کنند.
۴. رویکرد پیشگیری و حفظ سلامت
این رویکرد به پیشگیری از بروز مشکلات روانشناختی و حفظ سلامت روان تأکید دارد. با آموزش مهارتهای زندگی و آگاهی از طرحوارهها، افراد میتوانند از بروز مشکلات عاطفی جلوگیری کنند و زندگی سالمتری داشته باشند. این رویکرد به ایجاد یک پایه قوی برای سلامت روانی در طول زندگی کمک میکند.
در دوره طرحواره درمانی، تکنیکهای مؤثر الگوشکنی به درمانگران آموزش داده میشود تا به آنها کمک کند الگوهای ناسازگار فکری و رفتاری مراجعین را شناسایی و تغییر دهند. این تکنیکها شامل روشهای خلاقانهای مانند تجسم، بازسازی تجربیات گذشته و نقشآفرینی هستند که به مراجعین امکان میدهند تا با احساسات و خاطرات خود بهطور عمیقتری ارتباط برقرار کنند.
رابطه طرحواره درمانی و روانکاوی
رابطه طرحواره درمانی و روانکاوی را از دو جهت رواندرمانی و تاریخی میتوان بررسی کرد.
- دیدگاه رواندرمانی: از دیدگاه رواندرمانی یکپارچه، فرزندپروری و تکنیکهای تجربی بهویژه در مورد تغییر حالتها بهعنوان تغییر فعالانه که روانکاوی به عنوان روابط ابژه توصیف میکند، دیده میشود.
- دیدگاه تاریخی: از لحاظ تاریخی، روانکاوی جریان اصلی تمایل به رد تکنیکهای فعال مانند گشتالت درمانی فریتز پرلز یا تجربه عاطفی اصلاحی فرانتس الکساندر دارد. اما روانکاوی رابطهای معاصر بیشتر به تکنیکهای فعال میپردازد. روش دوم در درمان اختلال شخصیت مرزی مؤثرتر است.
طرحواره و روانکاوی از این دو جهت با یکدیگر ارتباط دارند.دیدگاه رواندرمانی بیشتر در حیطه روان و دیدگاه تاریخی بیشتر از نظر بستر تاریخی و اجتماعی مهم هستند.
طرحواره نوع نگاه ما به دنیای اطراف است و در واقع جهانیبینی ما را شکل میدهد. د رمواردی این طرحوارهها از الگوهای ناسالم و ناسازگار تشکیل شده است. وجود این طرحوارههای ناسازگار زندگی فرد را با سختی مواجه میکند. استفاده از روشهای مقابله نادرست باعث تشدید و تقویت این طرحوارهها میشود.