تلقین و قدرت باور نکردنی آن در زندگی انسان
تلقین، تلقین، تلقین ! شاید هزاران بار این کلمه را شنیده باشید. از پزشکان و روانشناسان گرفته تا هر سخنران انگیزشی نیز از این کلمه استفاده کرده است…
- چرا اینقدر زیاد کلمه تلقین به کار میرود؟
- آیا فقط با تلقین یک سری عبارات زندگی ما متحول میشود؟
باید به عرض تان برسانیم که «تلقین» واقــــعا مفید است و قدرت غیرقابل تصوری دارد !
زیرا دانشمندان بزرگی همچون انیشتین، نیوتن یا روانشناسان بزرگی مثل فروید در نوشته هایشان به قدرت باور و تلقین اشاره کرده اند.
” هر آنچه هستیم، همان است که اندیشیده ایم. ذهن همه چیز است.
هرآنچه را باور کنیم، همان میشویم. ”
ـــــ بودا ـــــ
چند نمونهی فراموشنشدنی درزمینهٔ ی تلقین و نقش آن در زندگی انسان ها باعث تغییر نگرش پزشکان و روانشناسان شد. بهعنوان نمونه؛ یک زندانی که قصد فرار داشت، بهطور مخفیانه پس از فرار از زندان خود را دریکی از اتاقکهای قطار جا داده و در آنجا مخفی میشود.
بعد از حرکت میفهمد که این مخفی گاه ، اتاق یا واگن قطار نیست بلکه یخچال قطار است ،چون زندانی مطمئن بود که طی چندساعتی که قرار است در یخچال مخفی شود، منجمد خواهد شد لذا با تلقین این بینش و تداوم این احساس ، پس از رسیدن به مقصد معلوم گشت که زندانی یخزده است و این در حالی است که یخچال قطار خاموش بوده است.
” هر آنچه را بتوانید در ضمیر ناخودآگاهتان بکارید و با تکرار و تلقینات کمک کنید.سرانجام روزی تبدیل به واقعیت در زندگیتان خواهد شد.”
ـــــ ارل نایتینگل – نویسنده و سخنران انگیزشی ـــــ
این روند و شکلگیری چنین اتفاقی نشان میدهد که چون شخص زندانی به خود تلقین کرده بود که منجمد خواهد شد و چون این تلقین برای او حکم یک تصویر ذهنی مطابق با افکار او را داشته است ، لذا همین تفکر باعث شده است که سلولهای بدن وی واقعاً سرما را حس کرده و کمکم منجمد شود.
نمونهی دیگری که به پیشنهاد یکی از روانشناسان بر روی دو تن از مجرمین محکوم به اعدام انجام شد ، بیانگر نقش تلقین بهصورت معجزهآسا در حیات انسان هست . آزمایش به این صورت بود که مجرم اول را با چشمانی بسته در حضور مجرم دوم با بریدن شاهرگ دستش به مجازات رساندند. در این هنگام نفر دوم که با چشمان خود شاهد مرگ او براثر خونریزی شدید شده بود ، زندگی را بر خود پایانیافته میدانست.
پس از مجازات مجرم اول نوبت به مجازات مجرم دوم رسید . لذا چشمان او را نیز بستند و این بار شاهرگ دست مجرم دوم را تنها با تیغی خط کشیدند و در این حین کیسهی آب گرم ، بهجای خون از بالای دست وی شروع به ریختن کرد ، این در حالی بود که دست او بههیچوجه زخمی نشده بود.
اما شاهدان یعنی پزشکان و روانشناسان باکمال ناباوری دیدند که مجرم دوم نیز پس از چند دقیقه جان خود را از دست داد ، چراکه او مطمئن بود شاهرگ دستش بهمانند نفر اول بریدهشده و ریخته شدن خون را بر روی دست خود کاملاً احساس میکند . درواقع تصویر ذهنی او چنین بوده که تا چند لحظهی دیگر بهمانند نفر اول هلاک شده ، که همینطور هم شد . این نشان میدهد که دستگاه عصبی با توجه به آنچه فکر یا خیال میکنید حقیقت دارد، واکنش نشان میدهد.
هرآنچه را که در مرکز توجه تان قرار دهید
و چندین بار در چند ساعت مختلف تکرار کنید
در ضمیر ناخودآگاهتان ریشه خواهد گذاشت…
دستگاه عصبی تجربهی خیالی را از تجربه واقعی تمییز نمیدهد. در هر دو مورد با توجه به اطلاعاتی که از ناحیهی مغز در اختیار او قرار میگیرد واکنش نشان میدهد .این ، یکی از قوانین اولیه و اصولی ذهن است . درواقع اینطوری ساختهشدهایم . وقتی این قانون را در افراد هیپنوتیزم شده مشاهده میکنی، شک میکنیم که حتماً نیرویی مرموز و فوق طبیعی در کار است.
درواقع آنچه را که میبینیم فرایند طبیعی عمل مغز و دستگاه عصبی انسان است ، نه چیز دیگر.
یکی از پدیدههای اسرارآمیز در طبیعت که با انسان سروکار داردمی کند. پدیده هیپنوتیزم است که باقدرت بینهایت تلقین در ارتباط بوده و بهعنوان یکی از ابزارهای درمان بیماران توسط متخصصین امر، مورداستفاده قرار میگیرد.
در پدیدهی هیپنوتیزم اگر بیمار بهدرستی به گفتههای شخص هیپنوتیزم کننده معتقد باشد ، کارهای حیرتآوری انجام میدهد و بیمار رفتاری متفاوت از خود نشان میدهد، زیرا طرز فکر و باورش خودبهخود تغییر میکند.
هیپنوتیزم یا خواب مصنوعی همواره به نظر اسرارآمیز بوده است ، زیرا همیشه فهم اینکه چگونه باور کردن میتواند منجر به رفتار غیرعادی انسان شود، خود دشوار بوده است ، با خواب مصنوعی چنان برخورد شده که انگار نیرو یا قدرت ناشناختهای در کار است اما حقیقت این است که وقتی شخصی را متقاعد میکنید که نسبت به درد حساسیت ندارد ، میتوانید بدون بیهوشی تحت عمل جراحی قرار گیرد و این در حالی است که هیچ نیروی مرموزی در کار نیست .
مطالبی مفیدی دارید
موفق باشید